چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۵ - ۰۶:۰۵
۰ نفر

همشهری دو - اصغر اصغری: جمعیت آرام‌آرام جمع می‌شود، دیدارها تازه می‌شود و احوالپرسی‌ها دورادور انجام می‌شود.

چهار نسل  میزبان یک هیئت

شب اول محرم كه مي‌شود همين جماعت ميان هزاران هيئت اين شهر به محله قديمي درخوانگاه تهران مي‌آيند. هيئتي كه حدود 70سال پيش توسط «حاج‌حسن حق‌نظري» تاسيس شد، تا به امروز همينطور پررونق و بااصالت باقي مانده است؛ هيئتي خانوادگي كه به دور از هياهو و زرق وبرق ميراث‌دار عزاداري به شيوه تهراني‌هاي قديم است. شب اول محرم پاي صحبت‌هاي حاج‌آقا حق‌نظري نشستيم تا برايمان از تاريخچه اين هيئت و دلايل رونق پيدا كردن آن بگويد.

  • هيئت متوسلين به امام‌حسين(ع) چند سال قدمت دارد و از كدام محله شروع شده است؟

ما سال 1326يعني وقتي كه 17سالم بود از ميلاجرد اراك آمديم تهران. اينجا مشغول كارگري بوديم و امورات‌مان را مي‌گذرانديم. آن سال‌ها مستأجر بوديم، 9تا مستأجر با صاحبخانه يك‌جا زندگي مي‌كرديم. توي محله درخوانگاه نزديك چهارراه گلوبندك يك حسينيه بود كه حاج‌آقا فلسفي مي‌آمدند و آنجا سخنراني مي‌كردند. خيلي‌ها به‌واسطه حضور و سخنراني ايشان به اين محله مي‌آمدند و جمعيت زيادي در ايام محرم جمع مي‌شد. اصلا شيوه سخنراني حاج‌آقا فلسفي طوري بود كه خيلي‌ها را به همين محله جذب مي‌كرد. ما و همشهري‌هاي ما هم كه عموما كارگر جماعت بوديم مي‌آمديم و پاي منبر ايشان مي‌نشستيم. آن زمان حسينيه درخوانگاه 30تا جوان داشت كه عضو پايه آنجا بودند. حسينيه هم 2 تا گرداننده داشت كه بساز‌و‌بفروش‌هاي آن زمان به‌حساب مي‌آمدند. اينها براي اينكه اين 30تا جوان هم لباس عزادارها بشوند 30دست لباس مشكي برايشان خريدند. اما اين جوان‌ها يك عادت بدي كه داشتند موقع عزاداري كه مي‌شد گاهي اوقات سر‌به‌سر هم‌ولايتي‌هاي ما مي‌گذاشتند و آنها را دست‌مي‌انداختند. ما از رفتار اينها خوشمان نيامد و ديديم اينجوري كه نمي‌شود عزاداري كرد! رفتيم و خودمان يك سماور و كتري خريديم و بساط عزاداري را در مسجد محله درخوانگاه راه‌انداختيم. آن موقع حتي فرش زير پا نداشتيم و توي ايوان مسجد عزاداري مي‌كرديم. يك پرچم گرفتيم و روي آن نوشتيم «هيئت عزاداران اراكي‌هاي مقيم تهران» و اين را علم خودمان كرديم. البته بعدها اين هيئت به متوسلين به امام حسين(ع) تغيير نام پيدا كرد.

  • با جداشدن جمعيت شما از حسينيه اختلافي به‌وجود نيامد؟

چرا، وقتي مي‌خواستيم روز عاشورا دسته را بيرون بياوريم آن جوان‌هاي حسينيه هماهنگ كرده بودند كه بيايند و پرچم ما را پاره كنند. حرف‌شان هم اين بود كه نمي‌شود توي يك محله دو تا دسته عزاداري باشد. جوان‌هاي هيئت ما هم كه ديدند جريان اين است آمدند جلوي پرچم تا حركت آنها را خنثي كنند. خب، ما هم آن موقع حدود 300نفر سينه‌زن مي‌شديم. ضمن اينكه شهردار محله شاه‌عبدالعظيم‌‌الحسني(ع) آن زمان هم آمد و قاطي هيئت ما شد. اينها وقتي ديدند كه ديگر زورشان به ما نمي‌رسد كار را رها كردند و رفتند. براي نخستين‌بار كه دسته‌مان آمد بازار تهران، ديدم كه دسته مرحوم طيب هم دارد سرمي‌رسد. به بچه‌ها گفتنم كه سريع‌تر بيايند و بروند، چون اگر دسته طيب بيايد ديگر مجال رد شدن نخواهيم داشت. آن موقع دسته طيب خيلي برو و بيا داشت و جمعيت زيادي از اهالي محله‌هاي قديمي تهران عضو آن بودند. همان شب، بچه‌هاي تكيه درخوانگاه آمدند حسينيه ما و روبوسي انجام شد و اين كدورت‌ها همه از بين رفت. از سال بعدش هم اينجوري شد كه دسته آنها جلو مي‌رفت و ما پشت سرشان حركت مي‌كرديم تا آن اتحاد محله‌اي از بين نرود. خلاصه ما حدود 10سال توي آن مسجد بوديم؛ مسجد حاج‌رجبعلي كه قدمت آن به زمان ناصرالدين‌شاه قاجار برمي‌گشت اما مسجد به مرور زمان تخريب شد و بعدها به‌واسطه همين قدمت آن مورد مرمت قرار گرفت. ما آن سال‌ها مستأجر بوديم و چون خانه‌مان يك حياط بزرگ داشت حدود 3سالي هم هيئت عزاداري توي همان حياط برنامه‌هايش را پيش مي‌برد.

  • روش عزاداري‌هاي حسيني در دهه 20شمسي چطور بود؟

آن زمان بيشتر هيئت‌ها واعظان مشهوري داشتند و اصولا هيئت‌ها حول محور سخنراني‌ها مي‌چرخيد. بعد هم مراسم مداحي و سينه‌زني انجام مي‌شد. البته هيئت ما در طول سال، شب‌هاي دوشنبه هم مراسم قرائت قرآن داشت كه در منازل اعضاي هيئت برگزار مي‌شد. آن زمان رسم نبود كه هيئت‌ها از نيمه‌هاي دهه اول محرم بيرون بيايند و فقط اين كار روز عاشورا انجام مي‌شد. عزاداري‌ها هم معمولا تا شب شام غريبان امام‌حسين(ع) ادامه داشت و بعد هيئت‌ها جمع مي‌شد. سبك مداحي‌ها هم خيلي وزين بود و همه‌‌چيز سر جاي خودش قرار داشت.

  • چه شد كه هيئت را به اين خانه آورديد و اينجا برپا كرديد؟

من يك روز كه داشتم مي‌رفتم سر كار، ديدم از داخل يك خانه صداي روضه تركي مي‌آيد. باور كنيد زانوهايم يك لحظه سست شد. اين جريان مال 50سال پيش است. آمدم ديدم صدا از خانه‌اي بزرگ مي‌آيد كه در آن هم باز است. يك در به حياط و يك در هم به ساختمان خانه راه داشت. وقتي وارد شدم ديدم مراسم عزاداري است. پيش خودم گفتم خدايا، اگر يك چنين خانه‌اي نصيب من كني آن را وقف امام‌حسين(ع) و عزاداران آن خواهم كرد. اين جريان گذشت تا اينكه يك دفعه آمدند به من گفتند كه زمين‌هاي محله اتابك را دارند قواره‌اي مي‌فروشند. بيا و به همشهري‌هايت بگو بروند و آنجا را بخرند، براي هر متر هم يك تومان حق‌فروش به من مي‌دادند. از آنجا دو قواره زمين به من رسيد كه يكي‌اش را به برادرم دادم و آن يكي را فروختم. بعد يكي دو ملك و زمين ديگر خريد و فروش كردم و وضعم كمي بهتر شد. آن زمان پدر امير دريادار ملك‌زادگان بنگاه مسكن داشت. رفتم پيش او و گفتم يك خانه مي‌خواهم. پرسيد چقدر پول داري؟ گفتم 33هزار تومان. گفت من يك خانه دارم كه قيمتش 55هزار تومان است، حالا بيا ببين كه ديدنش ضرري ندارد. اگر كم هم آوردي بقيه‌اش را من جور مي‌كنم. آمدم ديدم همان خانه‌اي است كه صداي روضه از آن مي‌آمد و من آرزويش را كرده بودم! روز محضر ديدم يك خانمي كه توي محل به پول نزول‌دادن معروف بود هم به دفترخانه آمده است. گفتم خدايا، اگر قرار است اين خانه با پول نزول خريده شود اصلا اين قرارداد يك طوري به سرانجام نرسد. صاحبخانه يك مقداري دير كرد و همين موضوع باعث ناراحتي آن خانم شد و رها كرد و رفت. صاحبخانه هم كه ديد خريدار منم گفت خانه را به شرط اجاره به تو تحويل مي‌دهم و هر وقت پولت كامل شد سند را به‌صورت كامل به تو مي‌دهم. اين جوري شد كه ما شديم مالك اين خانه. طي اين نيم قرن گذشته هم آن هيئت امام حسين(ع) كه قبلا توي مسجد رجبعلي و منزل‌هاي مستأجري برگزار مي‌شد اينجا برپا شد و به لطف خداوند متعال و نظر آقا امام حسين(ع) تا به امروز برقرار است.

  • توي اين سال‌ها هر سال مراسم عزاداري را توي همين خانه برگزار مي‌كنيد؟ هزينه‌هاي هيئت چطوري تأمين مي‌شود؟

بله، آن اوايل كه ما توي مسجد عزاداري مي‌كرديم هيأت‌مان 8نفر باني داشت كه هر كدام 200تومان مي‌گذاشتيم وسط و هزينه‌هاي هيئت را تأمين مي‌كرديم. يك وقت‌هايي اين 200تومان‌ها اضافه مي‌آورد كه آخر سر تقسيم مي‌كرديم و يك وقت‌هايي كم مي‌شد كه دوباره به‌صورت مساوي پول مي‌گذاشتيم. توي اين سال‌ها هم خيلي‌ها آمده‌اند و بخشي از هزينه‌هاي هيئت را متقبل شده‌اند؛ مثلا ما توي اين 3-2 سال اخير كه وضعيت كسب وكار خيلي خوب نبوده كمي توي فكر و خيال بوديم كه يك نفر پيدا شد و 5ميليون تومان به هيئت كمك كرد. خلاصه تا حالا از اين بابت مشكلي نداشته‌ايم و آن كساني كه گرداننده اصلي اين هيئت هستند نگذاشته‌اند كه مسئله‌اي پيش بيايد.

  • شما طي اين سال‌ها هنوز آن سبك عزاداري سنتي‌تان را حفظ كرده‌ايد؟

بله، مراسم عزاداري را مثل خيلي از هيئت‌هاي ديگر از شب اول محرم شروع مي‌كنيم. مراسم ابتدا با قرائت قرآن شروع مي‌شود و همه چند آيه از قرآن را تلاوت مي‌كنند. دوست داريم محبت اهل‌بيت(ع) همراه با عطر قرآن باشد و جوان‌ها هم با كتاب الهي بيشتر آشنا شوند. بعد سخنراني حاج‌آقا را مي‌شنويم كه معمولا هر شب حول محور يكي از موضوعات مرتبط با فرهنگ عاشورا صحبت مي‌كنند. در پايان هم مراسم مداحي و سينه‌زني داريم و البته شام. ما مراسم هيئت را زود شروع مي‌كنيم و ساعت 10:30 شب هم عزاداري تمام‌شده و شام‌مان را هم داده‌ايم. مي‌خواهيم خداي ناكرده با سروصدا و رفت وآمد- هر چند اندك و با ملاحظه هم كه باشد- مزاحم همسايه‌ها نشويم. اينجوري آنها هم كه مي‌خواهند فردا بروند سر كار ديگر تا ديروقت درگير هيئت نمي‌شوند. هر شب مراسم‌مان همين شكلي است تا روز عاشورا. آن روز هم ابتدا هنگام نمازظهر به مسجد محله مي‌رويم و نماز را به جماعت برگزار مي‌كنيم. چون همه اين عزاداري‌ها و سينه‌زني‌ها براي احياي فرايض الهي ازجمله اقامه نماز است. بعد مراسم عزاداري و سينه‌زني در حسينيه درخوانگاه انجام مي‌شود و آخر سر به همين خانه مي‌آييم و سينه‌زني و پذيرايي از مهمان‌ها. هيئت ما علم و طبل و سنج و حتي زنجير هم ندارد و همان شكل سنتي خودش را طي اين حدود 70سال حفظ كرده است.

  • الان هيئت شما بيشتر همان همشهري‌هاي اراكي شما هستند يا از جاهاي ديگر هم براي عزاداري مي‌آيند؟

نه، علاوه بر همشهري‌هايمان از اهالي محله‌هاي درخوانگاه، چهارراه گلوبندك، بازار تهران و همينطور محله‌هاي ديگر هم مي‌آيند. خيلي‌ها هم آمده‌اند و حاجت‌شان را اينجا گرفته‌اند و اصلا هيئت ديگري نمي‌روند و دوست دارند همه ساله همين جا عزاداري ‌كنند.

  • الان هيئت شما كه به اين شكل سنتي دارد برگزار مي‌شود و جاذبه و هيجان هيئت‌هاي ديگر را ندارد چطور توانسته اين همه جوان و نوجوان را جذب كند؟

همانطور كه گفتم توي هيئت ما خبري از طبل و سنج و زنجير و علم نيست. شيوه مداحي‌مان هم سنتي و قديمي است. اما فكر مي‌كنم جوان‌ها همه جا مي‌روند و به همه چيز خيلي خوب نگاه مي‌كنند و وقتي كه دنبال حقيقت يك چيز باشند به آن علاقه پيدا مي‌كنند. اصالت و حقيقت چيزي است كه خيلي‌ها را به سمت خودش مي‌كشد، حتي اگر هياهو و جذابيت‌هاي ديگر را هم نداشته باشد. من خودم چند تا نوه دارم كه آنها به‌خاطر همين هيجان‌هايي كه شما مي‌گوييد با دوستان‌شان به هيئت‌هاي ديگر هم رفته‌اند و سر زده‌اند. اما وقتي آنها دوستان‌شان را يك شب به اين هيئت آورده‌اند ديده‌اند كه شيوه عزاداري اينجا با جاهاي ديگر فرق دارد. آنها عاشق همان اصالت شده‌اند و اينجوري طي همين سال‌ها جمعيت هيئت زيادشده است. هيئت عزاداري متوسلين به امام‌حسين(ع) بايد چيزي در‌ شأن آن حضرت باشد و همه‌‌چيز ساده و بي‌ريا برگزار شود. الان گاهي اوقات مي‌شنوم كه سبك مداحي‌ها و عزاداري‌ها تغيير كرده و جور ديگري شده است. اما ما همانطور كه پدران‌مان عزاداري كرده‌اند به همان شكل جلو مي‌رويم و ساده و بي‌هياهو هستيم. از طرفي، توي هيئت ما همه اعضاي يك خانواده از پدر و مادر و فرزند گرفته تا نوه‌ها و عروس‌ها و دامادها دسته‌جمعي مي‌آيند و يك جا عزاداري مي‌كنند. اين خودش يك لطف ديگر دارد و هر كسي براي عزاداري به يك هيئت نمي‌رود و خانواده پراكنده نمي‌شود. بالاخره همه ما دوست داريم براي امام‌حسين(ع) عزاداري كنيم و اشك بريزيم و در اين مسئله شكي نيست. اما اينجوري خيال خانواده‌ها هم جمع است كه همه‌شان با هم مي‌آيند و با هم به خانه برمي‌گردند.

  • منزل شما گنجايش اين همه جمعيت را دارد؟ چطور برنامه‌ريزي مي‌كنيد و وظايف را تقسيم كرده‌ايد؟

اصل هيئت توي زيرزمين خانه برگزار مي‌شود. البته زيرزمين در اصل يك كارگاه نجاري است كه در ايام محرم آنجا را جمع مي‌كنيم. يعني كسب‌وكار حدود 2 هفته به احترام امام حسين(ع) تعطيل مي‌شود. 2 طبقه بالايي خانه هم مختص بانوان است. تقريبا هر شب حدود 500نفر مي‌آيند و در مراسم شركت مي‌كنند. خانه بغلي هم متعلق به يكي از پسرانم است، آنجا آشپزي انجام مي‌شود و يك دريچه از آن خانه به خانه خودمان باز كرده‌ايم و غذاها را جابه‌جا مي‌كنيم. ما هر شب حدودا براي هزار نفر غذا تدارك مي‌بينيم. نيمي از آن خرج هيئت و نيم ديگر هم در بيرون توزيع مي‌شود. مواد غذايي را هم از بهترينش تهيه مي‌كنيم، چون معتقديم براي دستگاه امام حسين(ع) بايد بهترين مايه را بگذاريم. درباره آن غذاهايي كه بيرون توزيع مي‌شود هم بگويم كه بخشي از آن غذاهاي نذري به همسايه‌ها و هم‌محلي‌ها و آشناهايي كه نمي‌توانند به هيئت بيايند فرستاده مي‌شود. يك رسم قديمي هم توي هيئت‌هاي اصيل تهراني هست كه از غذاي نذري‌شان براي همديگر مي‌فرستند و اينجوري از هم ياد مي‌كنند و احترام مي‌گذارند. ما هم به همين دليل بخشي از غذاي نذري هر شب را براي ديگر هيئت‌ها مي‌فرستيم.

  • محرم كه شروع مي‌شود چطور برنامه‌ها را هماهنگ مي‌كنيد كه همه‌‌چيز سر جاي خودش باشد؟

بچه‌هاي من پايه ثابت اين هيئت هستند و بخش قابل‌توجهي از كارها به‌عهده آنهاست. من 2 پسر دارم و چند دختر. هر كدام از بچه‌هايم هم 3-2 تا پسر دارند. همين پسرها و عروس‌ها و دامادها به همراه نوه‌ها حدودا صد نفري مي‌شويم و خيلي از هماهنگي‌ها و كارها را اينها انجام مي‌دهند. كارها قبلا مشخص شده و هر كسي وظيفه خودش را مي‌داند. مثلا آشپزي به‌عهده پسرهايم است و خودم به استقبال مهمان‌ها مي‌روم و كفش‌‌هايشان را جفت مي‌كنم. آن چيزي كه اينجا خيلي اهميت دارد تكريم عزاداران امام حسين(ع) بوده و هست. مهمان‌ها بايد با عزت و احترام بيايند و به همان شكل برگردند.

  • چهره‌هاي غريبه هم به هيئت‌تان مي‌آيد؟

اساسا اسم هيئت ما به متوسلين به حضرت امام‌حسين(ع) تغيير پيدا كرد تا هيئت فقط طايفه‌اي نباشد. الان هم خيلي‌ها كه مي‌آيند غريبه‌اند و شايد ما آنها را اصلا نشناسيم. اين چيزها اصلا مهم نيست و اصل جريان، برپاكردن بساط عزاداري آقا امام‌حسين(ع) و آشنا شدن با مسلك شهيدان كربلاست. اينجا مهم نيست كه چه‌كسي از كجا آمده و چرا يكي مثلا يك غذا بيشتر گرفته و چراهاي ديگر... . وقتي هدف‌مان مشخص باشد و كار براي رضاي خدا انجام بشود ديگر همه اينها مي‌شود حاشيه.

  • رابطه‌تان با همسايه‌ها چطور است؟ توي اين 50سالي كه هيئت در خانه شما برپا مي‌شده گله و شكايتي نكرده‌اند؟

آنها خودشان صاحب اصلي اين هيئت‌اند. خودشان قبل محرم مي‌آيند و خيلي از كارها را عهده‌دار مي‌شوند و ارادت زيادي به اين دستگاه دارند. زن‌ها مي‌آيند و دور هم برنج پاك مي‌كنند و كارهاي ديگر را پيش مي‌برند. البته چند سالي است كه خيلي از قديمي‌هاي محل از اينجا رفته‌اند، اما محرم كه مي‌شود هيئت ديگري نمي‌روند و مي‌آيند اينجا و مثل سابق كمك مي‌كنند. همه‌شان با عروس‌ها و دامادها و نوه‌هايشان برمي‌گردند و داستان و تاريخچه اين هيئت را برايشان نقل مي‌كنند. خيلي از هم‌محلي‌ها رفته‌اند خارج از كشور يا شهرها و محله‌هاي ديگر. اما محرم كه مي‌شود تا آنجا كه بتوانند سعي مي‌كنند برگردند و توي مراسم‌ها شركت كنند. ما هم به مهمان‌ها راهنمايي مي‌دهيم كه موقع رفت‌وآمد هواي همسايه‌ها را داشته باشند تا خداي ناكرده براي يك عمل مستحب، آزار همسايه را به جان نخريم.

  • روايت شهادت به زبان تركي

حاج‌حسن‌آقا حق‌نظري كه از سال 1328 مؤسس و باني اين هيئت خانوادگي و قديمي تهران بوده، خودش در مراسم‌ها هم مداحي مي‌كند و ذكر مصيبت مي‌خواند. محمدرضا حق‌نظري، پسر كوچك‌تر حاج‌آقا در اين رابطه مي‌گويد: «حاج‌آقا يك روايت تركي از واقعه عاشورا بلد است كه آن را به شيوه قديمي‌ها برايمان مي‌خواند. اين روايت را فقط ظهر روز عاشورا مي‌خواند كه خيلي هم طرفدار دارد. خود حاج‌آقا اهل مطالعه است و كتابخانه بزرگي توي خانه‌اش دارد و بيشتر اين روايت‌ها را با مطالعه به‌دست آورده است. روايت تركي واقعه عاشورا ساده شرح مي‌دهد كه اصل ماجرا چه بوده و امام‌حسين(ع) براي چه به صحراي كربلا آمده و آنجا شهيد شده و بعد از آن چه اتفاق‌هايي افتاده است. همين روايت كمك مي‌كند تا جوان‌ترها بيشتر با فرهنگ عاشورا آشنا بشوند». همه‌‌چيز توي هيئت محله قديمي درخوانگاه بي‌ريا و ساده برگزار مي‌شود. محمدرضا مي‌گويد: «ما مثل بعضي از هيئت‌ها دنبال اين نيستيم كه هزينه ميليوني بكنيم تا مثلا اسم‌مان توي دهان‌ها بيفتد. سخنران از خودمان است و مداح هم از خودمان. بابت مداحي هم كسي اينجا پولي نمي‌دهد و نمي‌گيرد و همه فقط براي رضاي امام‌حسين(ع) از جان مايه مي‌گذارند». نكته جالب درباره خانه قديمي اين است كه حاج‌آقا حق‌نظري اينجا را وقف هيئت كرده و وصيتش اين است كه بعد از او خانه به فرزندان ذكور خانواده برسد و آنها هم وظيفه دارند هيئت را به همين شكلي كه هست همه ساله برپا كنند؛ هيئتي كه در آن بي‌ريايي و اصالت حرف اول و آخر را مي‌زند.

کد خبر 348591

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha